شخصیت، ویژگی است که فرد را قادر به ایجاد ارتباط با دیگران میسازد. مفهوم شخصیت از آن جهت برای مدیریت اهمیت دارد که نقش عمده ای در ادراک، ارزیابی و واکنش فرد در برابر محیط دارد. شخصیت یکی از عوامل مهمی است که بر عمل و رفتار مدیران تاثیر میگذارد و این تاثیر پذیری از شخصیت در نهایت در تصمیمات مدیریتی و رفتار سازمانی آنان موثر خواهد بود. تاثیر شخصیت بر رفتار مدیر از یک سو و تاثیر رفتار مدیر بر عملکرد سازمانی از سوی دیگر، اهمیت این موضوع را آشکار میسازد که رابطه ویژگی های شخصیتی مدیر با عملکرد سازمانی باید مورد مطالعه قرار گیرد. تعیین رابطه میان ویژگیهای شخصیتی و سبکهای رهبری مدیران به سازمانها کمک می کند تا میان افراد درون و یا برون سازمان افرادی مناسب را انتخاب کنند، آموزش دهند و برای رهبری آینده سازمان آماده سازند. یکی از عوامل مهم در انتخاب مدیران، بررسی ویژگیهای شخصیتی آنان است. مفهوم شخصیت در روان شناسی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا از میان ویژگیهای مختلف، عاملی که میتواند به انسانها کمک کند تا خود و دیگران را بهتر بشناسد، شخصیت است. شخصیت، جنبهای از حیات انسان است که پیش بینی میکند آدمی در اوضاع و احوال معین چه رفتاری را از خود نشان خواهد داد. صاحبان هرکدام از صفات شخصیتی به شیوه های خاصی رفتار می کنند و دارای انتظارات خاصی هستند. شناخت ویژگیهای شخصیتی، چگونگی شکلگیری و علتهای بروز رفتارها از جمله مباحث روان شناسی مدیریت است و بواسطه نقش و اهمیتی که دارد تا حدودی توانسته است رفتارهای انسانی را در سازمانها درک و پیش بینی کند. محیط درونی و نحوه ارتباطات در سازمان، غالباً به گونه ای است که توانایی آگاه شدن از ویژگیها و رفتارهای سازمانی را از مدیران سلب میکند و موجب میشود تا مدیران خصوصاً مدیران ارشد در تعیین ظرفیت ها و توانمندیهای خود خطا کنند و ضعف ها و قوت های خود را پنهان نمایند و از شناخت واقعی یا خود شناسی دور بمانند. منظور از خودشناسی مدیران، شناخت ویژگیهای شخصیتی و آگاهی از نقاط ضعف و قوت آنها است.
پرسشنامه شناخت و تفسیر شخصیت باس و همکاران (۱۹۷۵) شامل ۲۷ سوال است که در قالب چهار تیپ یا ویژگی شخصیتی منصف (Fair)، جسور یا قاطع (Bold or Brave)، مساوات طلب یا تساوی گرا (Egalitarian) و درون نگر (Introvert) طراحی شده است. روایی و پایایی این ابزار در پژوهشی در سال ۱۳۹۴ مورد تأیید قرار گرفته است.