یادگیری به معنای تقویت توانایی به کمک تجربه ای است که از پیگیری امور بدست می آید. یادگیری همیشه در طی زمان و در مسیر زندگی واقعی روی می دهد. کنترل این نوع یادگیری بسیار دشوار است. اما دانشی پایدار تولید می کند و به فرد یادگیرنده این توانایی را می دهد که هنگام برخورد با موقعیتهای مختلف، رفتاری اثربخش داشته باشد. سازمانهای یادگیرنده پدیدهای هستند که با شروع دهه ۹۰ میلادی مطرح شدند. علت پدیدار شدن چنین سازمانهایی، شرایط، نظریهها و تغییر و تحول در محیطهای سازمانی قبل از دهه مذکور بوده است به گونهای که تمام سازمانها تلاش گستردهای را برای بقای خود آغاز کرده بودند و برای آنکه بتوانند خود را در محیط پرتلاطم اطراف خود حفظ کنند، میبایست از قالبهای غیرپویا خارج و به سمت سازمان یادگیرنده متحول شوند. یعنی در ساختار و اساس خود تغییرات عمیقی ایجاد کنند. سازمانها قبلاً در محیطی پایدار به سر میبردند و وقایع آینده تقریباً قابل پیشبینی بودند، به طوری که مدیران میتوانستند در شرایط مطمئن برنامهریزی کنند. اما امروز محیط به شدت در حال تغییر است و تغییرات تکنولوژیک، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به سرعت سازمان را تحت تأثیر قرار میدهند. صاحبنظران برای مفهوم سازمان یادگیرنده تعاریف متعددی ارائه کردهاند:
– به نظر «داجسون» سازمان یادگیرنده سازمانی است که با ایجادساختارها و استراتژیها به ارتقای یادگیری سازمانی کمک میکند.
– از نظر «گاروین» سازمان یادگیرنده سازمانی است که دارای مهارت و توانایی ایجاد، کسب و انتقال دانش است و رفتار خودش را طوری تعدیل میکند که منعکس کننده دانش و دیدگاههای جدید باشد.
– «مایکل جی. مارکوارت» در کتاب ارزنده خود تحت عنوان «ساختن سازمان یادگیرنده»، تعریف نسبتاً جامعی ارائه کرده است: در تعریف سیستماتیک، یک سازمان یادگیرنده سازمانی است که باقدرت و به صورت جمعی یاد میگیرد و دائماً خودش را به نحوی تغییر میدهدکه بتواند با هدف موفقیت مجموعه سازمانی به نحو بهتری اطلاعات را جمعآوری، مدیریت و استفاده کند.
– « سنگه » معتقد است سازمان یادگیرنده ، به گروهی گفته می شود که به طور مستمر در پی افزایش قابلیتهای خود برای خلق چیزهایی است که می خواهد ایجاد کند.
به منظور ارزیابی سازمان یادگیرنده، می توان از پرسشنامه استاندارد ویک ولئون که شامل ۲۵ سؤال است و به صورت طیف پنج نمرهای لیکرت از خیلی زیاد تا خیلی کم میباشد، استفاده کرد. بهطوری که برای پاسخ خیلی زیاد نمره (۵) و برای پاسخ خیلی کم، نمره (۱) نمرهگذاری شده است. ابعاد پنج گانه فرمول مورد نظر ویک و لئون (۱۹۹۵) در پرسشنامه شامل رهبری فرابین، برنامه/ ارزیابی، اطلاعات، ابتکار و اجرا است، که اصل آن توسط ویک ولئون طراحی شده است و در پژوهشهای قبلی این پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفته است. روایی و پایایی این ابزار مورد تأیید قرار گرفته است.