درگیری شغلی به عنوان مشخصه ای در رابطه با انگیزه شغلی فرد به کار برده می شود. محققین نیز درگیری شغلی را تحت دلبستگی روانی فرد به شغل خود عنوان نموده اند. در واقع درگیری شغلی به عنوان میزان درگیری افراد در شغل و تصمیم گیری های مورد نیاز در این خصوص اطلاق می شود. به طوری که هر چه فرد در روند تصمیم گیری، مسئولیت و روند شغلی خود دارای اختیار باشد به نسبت درگیری شغلی وی افزایش خواهد داشت. به عبارتی دیگر، درگیری شغلی به چگونگی درک افراد از شغل و محیط کاری خود و هماهنگی بین شرایط شغلی و زندگی شخصی اشاره دارد. به همین علت نیازهای درونی و بیرونی فرد می تواند این موضوع را تحت تأثیر قرار دهد. اهمیت این موضوع به آن جهت است که درگیری شغلی پایین می تواند احساس بیگانگی نسبت به اهداف شغلی، خود بیگانگی در سازمان یا احساس جدایی بین زندگی فردی و کاری را در کارکنان به دنبال داشته باشد. در مقابل درگیری شغلی بالا، افزایش و بهبود تعهد شغلی، رضایت شغلی، افزایش بهره وری، کاهش غیبت از کار و افزایش حس سازمانی را به دنبال خواهد داشت.
به منظور سنجش انگیزش شغلی یا درگیری شغلی می توان از پرسشنامه تهیه شده توسط لوداهل و کیجنر که شامل ۲۰ سوال است، استفاده کرد. پرسشنامه درگیری شغلی یا انگیزش شغلی لوداهل و کیجنر ویژگی های جدیت در کار، رضایت شغلی، میزان علاقه مندی به کار، اهمیت شغلی، مسئولیت پذیری، خودباوری و خودکنترلی را می سنجد. روایی و پایایی این ابزار در دو پژوهش در سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۳ مورد تأیید قرار گرفته است.