از مهمترین مسائل انگیزشی که امروزه با حجم گسترده ای در مطالعات روان شناسی صنعتی و سازمانی در غرب گسترش یافته است، رضایت شغلی است. رضایت شغلی یکی از مباحث بسیار مهم در پژوهش های مربوط به سازمانهای کاری بوده و بیشتر مطالعات و بررسیها را در زمینه کار در سازمان به خود اختصاص داده است. اهمیت رضایت شغلی از یک سو به دلیل نقشی است که این سازه در پیشرفت و بهبود سازمان و نیز بهداشت و سلامت نیروی کار دارد و از سوی دیگر، به علت آن است که رضایت شغلی علاوه بر تعاریف و مفهوم پردازیهای متعدد و گاه پیچیده، محل تلاقی و نیز سازه مشترک بسیاری از حوزههای علمی مانند آموزش و پرورش، روانشناسی، مدیریت، جامعهشناسی، اقتصاد و حتی سیاست بوده است. رضایت شغلی منعکس کننده ی احساس مثبت و منفی و نگرش هایی است که ما درباره ی شغل خود داریم، که به تعداد زیادی از عوامل مربوط به کار وابسته است و دامنه ی آن از جایی که ما قرار داریم تا جایی که احساسی از تحقق در وظایف خود به دست می آوریم، دارد. هم چنین رضایت شغلی شامل مجموعه ای از احساسات و باورهاست که افراد در مورد مشاغل کنونی خود دارند و یکی از عوامل مهم در موفقیت شغلی است: عاملی که موجب افزایش کارآیی و نیز احساس رضایت فردی می گردد.
به منظور سنجش رضایت شغلی می توان از پرسشنامه رضایت شغلی بری فیلد و روث (۱۹۵۱)، که شامل ۱۹ پرسش ساده و قابل فهم است و از طریق سنجش لیکرتی به ارزیابی رضایت از کار و حرفه می پردازد، استفاده کرد. روایی و پایایی این ابزار در دو پژوهش در سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ مورد تأیید قرار گرفته است.