پرسشنامه شخصیتی گری – ویلسون

پرسشنامه شخصیتی گری – ویلسون

تئوری نوروسایکولوژیکی گری (۱۹۹۳) توضیح می دهد که چگونه صفات شخصیتی مرتبط با مغز ، افراد را مستعد به رشد اختلالات روان شناختی قرار می کند. گری بر خلاف ایزنک تئوری خود را بر پایه ی دو بعد قرار داد که اضطراب و تکانشگری بودند. در تئوری حساسیت به تقویت (RST) گری دو سیستم انگیزشی اولیه یا دو سیستم مغزی پایه وجود دارد که رفتار و هیجان را کنترل می کند: سیستم آزارنده یا سیستم بازدارنده رفتار (BIS) سیستم محرک رفتار یا سیستم نزدیک شدن رفتار (BAS) . هر دوی این سیستم ها به زیرمجموعه متفاوتی از رویدادهای تقویت کننده و انواع خاصی از رفتارها پاسخ می دهند و مجموعه متفاوتی از ساختارهای مغز در آن درگیر هستند. BIS بوسیله ی محرک شرطی شده همراه با تنبیه یا در خاتمه پاداش فعال می شود و مسئول سازماندهی رفتار در پاسخ به رویدادهای آزارنده شرطی شده است. BAS بوسیله ی محرک های همراه با پاداش یا در خاتمه تنبیه فعال می شود و مسئول سازماندهی رفتار در پاسخ به محرک های خوشایند از قبیل پاداش غیر شرطی یا فرار از تنبیه است. فعالیت در BIS به رفتار دوری و اجتناب می انجامد و فعالیت BAS به رفتار نزدیکی. تئوری شخصیت گری بر این اصل استوار است که تفاوت های فردی در شخصیت منعکس کننده تفاوت در حساسیت به محرک های تداعی شده با تقویت منفی و مثبت است، بترتیب BIS و BAS. اساس بیولوژیک BAS شخصیت بوسیله تغییرات در نوروترانسمیتر دوپامین تعیین می شود (پیکرینگ و گری ، ۲۰۰۱( و اساس BIS در نوروترانسمیترهای سروتونین و GABA است. بعداز سال ها، RST با سومین سیستم عمده توسعه پیدا کرد: سیستم جنگ و گریز (FFS) (گری، ۱۹۸۷). جاییکه BIS به محرکات آزارنده شرطی شده پاسخ می دهد و FFS به محرکات آزارنده غیر شرطی و تنبیه غیر شرطی پاسخ می دهد. رفتاری که بوسیله این محرکات فراخوانده می شود شامل پرخاشگری دفاعی غیر شرطی (جنگ) یا رفتار فرار (گریز) می شود. افراد دارای حساسیت بالای BAS بیشتر مستعد درگیری در رفتارهای نزدیکی و تجربه اثرات مثبت در موقعیت های همراه با پاداش هستند و به اصطلاح تنوع طلب اند (دیو و لوکستون ، ۲۰۰۴).
در سال ۲۰۰۰ گری و مک ناوتون تجدید نظر کلی در RST دادند (کور، ۲۰۰۸). در تئوری حساسیت به تقویت تجدیدنظرشده (r-RST) هنوز سه سیستم مطرح هستند اما با محرک های متفاوتی که آنها را فعال می کنند. BAS در r-RST فرض شده است که مسئول پاسخ دهی بهمحرکات مثبت اعم از شرطی و غیر شرطی است. FFS نه فقط در واکنش های جنگ و گریز شرکت دارد بلکه واکنش وقفه نیز در حضور محرک تهدید کننده غیر قابل اجتناب رخ می دهد. نام سیستم جنگ و گریز به سیستم جنگ/گریز/ وقفه (FFFS) تغییر یافت و فرض شد که میانجی واکنش به همه محرکات آزارنده اعم از شرطی و غیر شرطی است و نقش سیستم تنبیه را بر عهده گرفت که در RST اصلی بر عهده BIS بود. در r-SRT اعتقاد بر این شد که BIS مسئول حل تعارض هدف است. تعارضات هدف می تواند از موقعیت هایی نشات بگیرد که شامل هر دو تهدید و پاداش شود (همزمان BAS و FFFS فعال شده اند). اگر پاداش بر تهدید بچربد، BIS تعارض را با ترغیب BAS و بازداری FFFS و رفتار نزدیک شدن حل می کند و اگر تهدید بر پاداش بچربد BIS، FFFS را ترغیب خواهد کرد و BAS را بازداری می کند، نتیجه اجتناب است. تعارض هدف محدود به تعارضات دوری- نزدیکی نیستند و تعارضات دوری- دوری و نزدیکی- نزدیکی را نیز شامل می شوند. در برخی مواقع BIS تعارضات را بوسیله تغییر در جاذبه محرک حل می کند. در تئوری اصلی، BIS و BAS فرض شده است که کارکرد مستقل از یکدیگر دارند (فرضیه خرده سیستم های جداگانه (SSH) . طبق این دیدگاه فقط یک خرده سیستم کنترل اجرایی را در هر زمان در اختیار دارد و نتایج رفتاری به این بستگی دارد که کدام سیستم غلبه دارد. کور (۲۰۰۱) فرضیه خرده سیستم های بهم پیوسته (JSH) را مطرح کرد. فرض شد که در موقعیت های مشخص BIS و BAS شاید همچون سیستم های وابسته عمل کرده و بصورت بهم پیوسته رفتار را تحت تاثیر قرار دهند. در واقع انتظار می رود JSH در شرایط آزمایشی انسانی تیپیک معتبر باشد و SSH نیز انتظار می رود در گروههای انتهایی طیف شخصیت و شرایط تحریک آزارنده و خوشایند افراطی کاربرد داشته باشد (کور، ۲۰۰۲).
شواهد تجربی زیادی ارتباط بین BIS و BAS و آسیب شناسی روانی در اختلالات مختلف را نشان داده اند. مطالعات در اعتیاد نشان داده اند که معتادان به اپیوئید، سیگاری ها و الکلی ها نمرات تنوع طلبی یا BAS بیشتری نسبت به گروه کنترل دارند (لیبون و همکاران ، ۲۰۰۴؛ پومرلائو و همکاران ، ۱۹۹۲؛ وکوف و همکاران ، ۱۹۹۵؛ فرانکن، موریس و جئورجیوا ، ۲۰۰۶). فرانکن، موریس و جئورجیوا (۲۰۰۶) در مقایسه ای بین وابستگی به کوکایین و هروئین با الکلی ها و گروه کنترل نشان داد که گروه وابستگی به مواد نسبت به گروه کنترل BAS بالاتری دارند ولی گروه الکلی ها نسبت به کنترل تفاوتی در BAS نشان ندادند.
فعالیت BAS قویا شخص را برای انجام دادن عملی که پاداش به دنبال دارد، بدون توجه به احتمال پیامد های منفی ترغیب می کند. حساسیت BAS می تواند نقش تعیین کننده ای در سوء مصرف مواد داشته باشد. حتی برخی از محققان از سندرم نقص پاداش به عنوان عاملی که در رشد اختلال مصرف مواد نقش دارد،صحبت می کنند (بلوم و همکاران ، ۲۰۰۰). همچنین مطالعه شیوع جانسون (۲۰۰۳) ارتباط معنی داری بین حساسیت BAS و تشخیص طول عمر سوء مصرف مواد و الکل بدون اختلالات اضطرابی همبود نشان داد. همچنین سوء مصرف کنندگان دختر دبیرستانی (لوکستون و دیو ، ۲۰۰۱) و مصرف کنندگان سنگین الکل مرد یا زن (کامبوروپولوس و ستایجر ، ۲۰۰۷) سطوح بالاتری از حساسیت BAS نسبت به گروه کنترل داشته اند. ستایجر و همکاران (۲۰۰۷) بر اهمیت مورد توجه قرار دادن صفات شخصیتی از قبیل حساسیت BAS در درمان وابستگی مواد، تاکید می کنند. مطالعات زیادی ارتباط مثبت و مستقیمی بین حساسیت BAS و سوءمصرف الکل (لوکستون و همکاران، ۲۰۰۸؛ اوکونور، ستوارت و وات ، ۲۰۰۹) سوء مصرف مواد غیر قانونی (هوندت و همکاران ، ۲۰۰۸؛ سیمونز و همکاران ، ۲۰۰۸) و مصرف تنباکو (اوکونور و همکاران، ۲۰۰۹)، را گزارش کرده اند. همچنین هم در گروههای بالینی و هم غیر بالینی نشان داده شده است که حساسیت BAS پیش بینی کننده قوی ای برای وسوسه الکل است (فرانکین ، ۲۰۰۲). نقش حساسیت BIS در اختلالات مصرف مواد کمتر مشخص است. حدود نیمی از مطالعاتی که در جمعیت عمومی در مورد مشکلات مصرف مواد انجام شده است، همبستگی منفی و معناداری بین حساسیت BIS و مشکلات مصرف مواد را گزارش کرده اند (جنووز و والاس ، ۲۰۰۷؛ هوندت و همکاران، ۲۰۰۸؛ سیمونز و همکاران، ۲۰۰۸). در حدود همین تعداد نیز رابطه ای را گزارش نکرده اند (لوکستون و دیو، ۲۰۰۶، ۲۰۰۷؛ لوکستون و همکاران، ۲۰۰۸؛ اکونور و همکاران، ۲۰۰۹). دو مطالعه پیشنهاد می کنند که مشکلات مصرف مواد شاید با BIS قوی رابطه داشته باشد. کامبوروپولوس و استایجر (۲۰۰۴) دریافتند که در موقعیت های مصرف الکل بدون پاداش یا آزارنده، حساسیت BIS بگونه مثبت و معنا داری با میل منفی به الکل رابطه دارد. مطالعه بعدی، تیلور و همکاران (۲۰۰۶) هستند که بین حساسیت بالای BIS و مصرف مواد ارتباط را نشان داده اند. همانطور که بیجتبیر و همکاران (۲۰۰۹) در مقاله مروری خود اشاره کرده اند اکثر قریب به اتفاق مطالعاتی که به بررسی تئوری گری در آسیب شناسی روانی پرداخته اند از RST اصلی استفاده کرده اند و کمتر به کاربرد r-RST در آسیب شناسی روانی پرداخته اند، این کمبود در حوزه ی اعتیاد نیز دیده می شود.
پرسشنامه شخصیتی گری – ویلسون (GWPQ) دارای ۱۲۰ است و برای هر یک از سوال های پرسشنامه سه گزینه بلی، خیر و نمی دانم وجود دارد. این پرسشنامه دارای ابعاد روی آوری، اجتناب فعال، اجتناب منفعل، خاموشی، جنگ و گریز می باشد.

شما می توانید به رایگان این پرسشنامه را دریافت و یا مشاهده کنید.

درخواست فایل ورد این پرسشنامه به صورت رایگان