هوش مفهومی است که از دیرباز آدمی به پژوهش و تفحص در مورد ابعاد، تظاهرات، ویژگی ها و انواع آن علاقه مند بوده است. در این بین، یکی از ابعاد هوش تحت عنوان هوش معنوی جزو عرصه هایی است که تحقیقات چندان منسجم و نظام مندی در جهت شناخت و تبیین ویژگی ها و مؤلفه های آن در حد و اندازه سایر انواع هوش صورت نپذیرفته است. هوش معنوی از روابط فیزیکی و شناختی فرد با محیط پیرامون خود فراتر رفته و وارد حیطه شهودی و متعالی دیدگاه فرد به زندگی می گردد. از نظر ایمونز (۲۰۰۰) پایه های زیست شناختی هوش معنوی در سه سطح قابل بررسی است: زیست شناسی تکاملی، ژنتیک رفتاری، سیستم های عصبی. کریک پاتریک ( ۱۹۹۹) باور دارد که در طول تاریخ تکامل انسان دین توانسته است ساز و کارها و راهبرد های روانشناختی ای به وجود آورد که بسیاری از مشکلات اجداد را حل و فصل نماید که این نشان دهنده کارکرد تکاملی دین و معنویت است. برخی از این ساز و کارها که زیر بنای باورهای دینی هم بوده است مانند دلبستگی، وحدت و پیوستگی، تبادل اجتماعی و نوع دوستی قومی به شمار می رود و بر این اساس می توان نتیجه گرفت که وجود دین و معنویت از نظر تکاملی به حل مسائل و مشکلات و بقاء انسان کمک کرده است. پژوهش های اخیر نشان داده است زیر بنای زیستی برای توانایی همدلی کردن با دیگران یک مولفه ای است که در هوش معنوی وجود دارد. سانتوس معتقد است هوش معنوی در مورد ارتباط با آفریننده جهان است. وی این هوش را توانایی شناخت اصول زندگی (قوانین طبیعی و معنوی) و بنا نهادن زندگی براساس این قوانین تعریف کرده است.
هوش معنوی نوعی هوش غایی است که مسائل معنایی و ارزشی را به ما نشان داده و مسائل مرتبط با آن را برای ما حل می کنند. هوشی است که اعمال و رفتار ما را در گستره های وسیع از نظر بافت معنایی جای می دهد. نوبل و وگان معتقدند مؤلفه های هشت گانه ای که نشان دهنده هوش معنوی رشد یافته هستند. عبارتند از: درستی و صراحت، تمامیت، تواضع، مهربانی، سخاوت، تحمل، مقاومت و پایداری و تمایل به برطرف کردن نیازهای دیگران این مفهوم در فرهنگ های مختلف به عنوان عشق، خردمندی و خدمت مطرح است.افراد دارای هوش معنوی دارای احساسی چون کنترل از طرف قادر متعال، احساس رهایی از حالت مالیخولیایی و حالت هایی چون از دست دادن نگرانی و به دست آوردن احساس هماهنگی با جهان، ادراک حقایق و این که جهان اغلب در معرض تغییرهای عینی است، یعنی احساس پاکی و تازگی یا طراوات و زیبایی، و بالاخره احساس لذت و شادمانی عمیق است.
به منظور سنجش هوش معنوی می توان از پرسشنامه هوش معنوی که در سال ۱۳۸۹ توسط بدیع و همکاران ارایه گردیده، استفاده کرد. طراحی سئوالات به گونه ای بوده است که حداقل سوگیری فرهنگی، اجتماعی و جهت گیری دینی را دارا باشد. این پرسشنامه شامل ۴۲ سؤال در ۴ خرده مقیاس تفکر کلی و بعد اعتقادی، توانایی مقابله و تعامل با مشکلات، پرداختن به سجایای اخلاقی و خودآگاهی و عشق و علاقه است.