بازارگرایی را میتوان به عنوان مرحله ای از بالندگی سازمان، یا به عنـوان سـطحی کـه انعکـاس دهنده بلوغ سازمانی است تعریف نمود. کاتلر به بازارگرایی به عنوان مرحله نهایی توسعه یـک سـازمان بازرگـانی نگـاه کـرده اسـت و معتقد اسـت کـه گـرایش بـازار در امتـداد توسـعه گرایش های مختلف بازرگانی به وجود آمده است. بازارگرایی بر پایه تفکـر بازاریـابی ایجـاد شـده است و تفکر بازاریابی زیربنای فلسفی آن را تشکیل می دهـد. به طور کلی بازارگرایی عبارت است از: فرهنگ سازمانی که به صورت بسیار کارآ و اثربخش که به خلق رفتارهایی میپردازد که به منظور خلق ارزش های افزونتر بـرای مشـتریان در نتیجـه ارتقـای عملکرد تجاری شرکت لازم و ضروری است. بـازارگرایی نقـش مهمـی را در بهبـود و ارتقای عملکـرد شـرکتهـا دارد.
به منظور ارزیابی بازارگرایی می توان از پرسشنامه ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۴۰ گویه میباشد و به پرسشنامه MARKOR معروف است که از پژوهش معتبر کوهلی و همکاران (۱۹۹۳) استخراج شدهاند و روایی و پایایی آن در مطالعه ای در سال ۱۳۸۵ مورد تأیید قرار گرفته است.