در دو دهه اخیر، سازمانها به طور معناداری تغییر کردهاند و یکی از قابل توجهترین تغییرات، تغییر کارهای انفرادی به کارهای تیمی است. یافتن راهحلهای خلاق و جدید برای مسائل پیچده سازمانهای امروز، هر روز دشوارتر میشود. افراد و بخشهای سازمانهای دیگر به تنهایی نمیتوانند مشکلات موجود را حل کنند. حضور تیمها در سازمان موجب شکلگیری تمایل زیادی برای مطالعه تیمها شد و اثر بخشی تیمی به عنوان هدف نهایی از تشکیل تیم در زمره مهمترین محور های این مطالعات قرار گرفت. در این راستا شاخصهای متعددی در راستای شناسایی شاخصهای اثر بخشی تیم و ارتباط آن با موفقیت تیمهای کاری گسترش یافتند و تأثیر بسیاری از مولفههای سازمانی از قبیل رهبری، بستر سازمانی، ترکیب و فرایند تیم بر اثر بخشی تیمی مورد آزمون قرار گرفتند که غالباً اثر بخشی تیم را دنبال میکردند. هنگامی که تیمها موفق باشند توان بالقوه جهت ارائه بسیاری از مزیتها مانند انعطافپدیری و خلاقیت فزاینده دارند و چنانچه با شکست مواجه شوند منابع زیادی را از بین خواهند برد. از این رو سازمانها میبایست به دنبال حداکثر کردن موفقیت تیمها باشند و یکی از این عوامل حیاتی جهت موفقیت تیمها شناسایی عوامل تاثیر گذار بر اثر بخشی تیمی و تیم آنها میباشد.
همچنین از آنجایی که عملکرد نیروی انسانی مهمترین منبع کسب مزیت رقابتی در هر سازمانی و به ویژه سازمانهای پروژه محور به شمار میآید، لذا ارزیابی مستمر عملکرد افراد یکی از وظایف اصلی مدیران این سازمانها میباشد. از طرف دیگر، ارزیابی عملکرد کارکنان مبنایی برای تصمیمگیریهای استراتژیک مدیران منابع انسانی از جمله برنامهریزی نیروی انسانی (تعیین موجودی و نیاز آتی سازمان به نیروی انسانی)، برنامهریزی سیستم جبران خدمات (تعیین سطح حقوق و دستمزد، پاداش و مزایا هر فرد)، طرحهای توسعه نیروی انسانی، سیستم جانشینپروری و غیره است.
اهمیت اندازهگیری عملکرد برای تیمهای کاری از این جهت است که معیارهای اندازهگیری عملکرد یک اثر متمرکزکنندگی و برانگیزانندگی بر فرآیندهای تیم دارند. همچنین اندازهگیری عملکرد، بازخور لازم برای تصمیمگیری، تشخیص مشکل و مداخله را فراهم میآورد. از طرف دیگر اندازهگیری عملکرد، مبنای یادگیری گروهی و بهبود مستمر است.
عوامل متعددی برای اثربخشی عملکرد تیمهای کاری ذکر شده است. رابینز و جاج اجزای کلیدی تیمهای اثر بخش را به چهار گروه طبقهبندی نموده است: گروه اول منابع و دیگر عوامل اثرگذار بستری است که تیم را اثربخش میکند. گروه دوم به ترکیب تیم مربوط است. گروه سوم طراحی کار است. آخرین گروه، متغیرهای فرآیندی است که به عواملی اشاره دارد که اثربخشی را تحت تاثیر قرار میدهد.
در این مدل تیمهای کاری عبارتند از مجموعهای از افراد که تلاشهای فردی اعضای آن منجر به سطح عملکردی میشود که از مجموع نیروی مصرف شده تک تک افراد بالاتر است و آنها را به عنوان مجموعهای از افراد به هم وابسته که مسئولیت مشترک خروجیهای خاصی از وظایف سازمان برعهده آنان است، تعریف مینمایند. در واقع تیمهای کاری به سازمانها اجازه انجام مسئولیتهای پیچیده را میدهند و مبرهن است که این تیمها در تولید دانش برای سازمان بیشتر از تک تک نفرات مؤثر هستند.
ارزیابی عملکرد، سنجش نسبی عملکرد فرد در رابطه با نحوه انجام کار مشخص در یک دورهی زمانی معین، در مقایسه با استاندارد انجام کار و همچنین تعیین استعداد و ظرفیتهای بالقوهی فرد به منظور برنامهریزی در جهت به فعلیت درآوردن آنها. ارزیابی عملکرد بستری را فراهم میآورد تا تیمها بتوانند اثربخشی فعالیت خود، انگیزش کارکنان و سیستمهای حقوق و پاداش تیم را ارزیابی نمایند.
اثربخشی عملکرد، در سه سطح فردی، گروهی و سازمانی مورد توجه قرار گرفته است . مشخصات خروجی و محصول تیم مانند کیفیت، کمیت، بهنگام بودن، دقت و هزینه تحت عنوان عملکرد تیم شناخته میشود. از سویی دیگر مشخصات فرایندهای کار تیمی همانند مهارتها، رهبری، هماهنگی و ارتباطات به عنوان اثربخشی تیم تعریف میشوند. لیکن بعضی از محققین عملکرد تیم و اثربخشی تیم را به جای یکدیگر به کار بردهاند.
اجزای کلیدی تیمهای اثربخش، از دیدگاه رابینز و جاج بهه چهار گروه طبقهبندی شدهاند. گروه اول منابع و دیگر عوامل اثرگذار بستری است که تیم را اثر بخش میکند. گروه دوم به ترکیب تیم مربوط است. در این گروه متغیرهایی جای میگیرند که به چگونگی ترکیب نیروی انسانی تیم اشاره دارند. گروه سوم طراحی کار است. ویژگیهای مرتبط با طراحی کار با افزایش جذابیت انجام کار، احساس مسولیت اعضا را بالا برده و باعث می شوند آنها کار را از آن خود بدانند. آخرین گروه، متغیرهای فرآیندی است که به عواملی اشاره دارد که اثربخشی را تحت تأثیر قرار می دهد. فرایندهای تیمی باید به نتایج مثبت منجر شوند، یعنی خروجی از مجموع نهاده ها بیشتر باشد.
در نهایت اینکه در ارزیابی عملکرد تیمها باید پدیده بطالت اجتماعی را نیز درنظر گرفت. افراد می توانند خود را داخل گروه مخفی کنند. آنها میتوانند به بطالت اجتماعی دست زده و از تلاش های گروه سود ببرند، چرا که مشارکت هر فرد قابل تشخیص نیست. در تیمهای اثربخش، هم افراد و هم تیم مسئولیت دارند و بدین طریق گرایش به بطالت اجتماعی کاهش مییابد. اعضای تیم هایی که دارای عملکرد اثربخشی هستند هم از نظر فرهنگی و هم از نظر تیمی مسئولیت تامین اهداف مشترک تیم را می پذیرنند.
به منظور ارزیابی اثربخشی عملکرد تیمهای کاری در سازمانی خاصی می توان از چهار فاکتور عوامل بستری (۴ پرسش)، ترکیب تیم (۶ پرسش)، طراحی کار (۴ پرسش) و متغیرهای فرآیندی (۶ پرسش) بر مبنای مدل رابینز و جاج استفاده نمود. شما میتوانید این پرسشنامه را از این سایت خریداری نمائید.