تئوری کانون کنترل ریشه در تئوری یادگیری اجتماعی دارد. افرادی که کانون کنترل درونی دارند میتوانند بر محیط و رویدادهای آن تاثیر گذارند چنین افرادی را افراد درون کنترل مینامند که خود، مسئولیت شکستها و ناکامیها را پذیرفته و از واگذاری آن به شانس و اقبال گریزانند و اعتقاد دارند که نتایج، پیامد رفتار و تلاش شخصی خودشان می باشد. اما برخی از افراد، اعتقاد دارند که نتایج با رفتارشان ارتباطی ندارند و عملکرد آنها بیشتر متاثر از محیط بوده و بخت و تقدیر آنها این چنین سرنوشتی را برای آنها رقم زده است. کانون کنترل این افراد بیرونی است. تحقیقات نشان میدهد که افراد با کانون کنترل درونی از انگیزه کاری بیشتر، رضایت شغلی بیشتر و درآمد بالاتر و بهرهوری بیشتری برخوردار میباشند. همچنین تحقیقات زیادی نشان میدهند که کانون کنترل بیرونی با رضایت شغلی رابطه معکوس، و با فشار روانی ناشی از ار رابطه مثبتی دارد. تحقیقات نشان میدهد که افراد با کانون کنترل درونی، تعهد کاری بیشتری دارند. از این رو کسانی که دارای کانون کنترل درونی میباشند بیشتر با کار خود عجین میشوند و نسبت به انجام امور وسواس بیشتری خرج میدهند؛
به منظور بررسی نوع کانون کنترل در میان افراد می توان از پرسشنامه کانون کنترل اسپکتور (۱۹۸۸) استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۱۶ گویه است و دو نوع کانون کنترل درونی و بیرونی را مورد بررسی قرار می دهد. روایی و پایایی این پرسشنامه در پژوهشی در سال ۱۳۸۷ مورد تأیید قرار گرفته است.