در اقتصاد دانش محور، از سرمایه فکری به منظور ایجاد ارزش برای سازمان استفاده می شود و در دنیای امروز، موفقیت هر سازمان به توانایی مدیریت این دارایی ها بستگی دارد. امروزه شاهد رشد اهمیت سرمایه های فکری، به عنوان یک ابزار موثر برای افزایش رقابت شرکت ها هستیم. استوارت اعتقاد دارد، سرمایه فکری مجموعه ای از دانش، اطلاعات، دارایی های فکری، تجربه، رقابت و یادگیری سازمانی است که می تواند برای ایجاد ثروت به کارگرفته شود. در واقع سرمایه فکری تمامی کارکنان، دانش سازمانی و تواناییهای آن را برای ایجاد ارزش افزوده در بر می گیرد و باعث منافع رقابتی مستمر می شود.
از نظر استوارت (۱۹۹۷)، سرمایه فکری به مجموعهای از دانش و اطلاعات در شرکت یا سازمان گفته میشود که موجب افزایش ارزش محصولات و خدمات از طریق هوش و نه فقط از طریق به کارگیری سرمایه مالی برای شرکت میشود. درواقع، سرمایه فکری نماینده کل دارایی های ناملموسی است که به عنوان دارایی های دانشی معروف اند.
به منظور سنجش سرمایه فکری می توان از پرسشنامه سرمایه فکری استوارت (۱۹۹۷) استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۲۰ گویه و ابعاد سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای می باشد. روایی و پایایی این پرسشنامه در مطالعه ای در سال ۱۳۹۳ تأیید شده است.