هوش استراتژیک عبارت است از درک واقع بینانه شرایط و استفاده از آن در جهت توسعه استراتژی های مناسب و تطابق محیط کار با موقعیت های مختلف. هوش استراتژیک را می توان به عنوان آنچه یک سازمان باید از محیط کسب و کار خود بداند تا بتواند درک صحیحی نسبت به فرایندهای فعلی خود به دست آورده، تغییرات آینده را پیش بینی و مدیریت نموده، تعریف نمود. مارچند و هایکز (۲۰۰۷) معتقدند هوش استراتژیک داشتن اطلاعات صحیح در اذهان افراد صحیح و در زمان مناسب است. برای آن هایی که تصمیمات آگاهانه درباره آینده سازمان می گیرند، آن ها بیان می کنند که اطلاعات اساس و پایه هوش استراتژیک است و بدون اطلاعات درست تصمیم گیری های صحیح مورد نیاز برای دست یابی به رهبری پایدار دشوار است، بنابراین قابل درک است که سازمان های دارای فرایندهای موثر هوش استراتژیک، آن هایی هستند که می توانند اطلاعات را مدیریت کرده و آن ها را به کارگیرند تا فرصت های فرارو را با موفقیت پیش بینی کرده و پاسخ دهند.
به منظور سنجش و ارزیابی هوش استراتژیک می توان از پرسشنامه ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۳۲ گویه و ابعاد توانایی آینده نگری، تدوین چشم انداز، تفکر سیستمی، ایجاد انگیزش و ایجاد مشارکت میباشد که از پژوهش معتبر بخیت (۱۳۹۴) استخراج شدهاند. روایی و پایایی این پرسشنامه در مطالعه ای در سال ۱۳۹۶ مورد تأیید قرار گرفته است.