نفاق در سازمان برای افرادی که در سازمان با آن مواجه هستند به راحتی قابل درک است. رهبران و مدیران سازمانی انتظارات خود از دیگران را به وضوح بیان می کنند. اما این انتظارات متناقض با رفتارهای مشاهده شده خودشان می باشد. برای مثال رهبران سازمانی ادعا می کنند که کیفیت اولویت اول در هر شغل می باشد. ولی بعد از آن، تنها بر روی دستیابی به اهداف تولید تمرکز می کنند. یا مدیران عالی بر روی کاهش قابل توجه هزینه پافشاری می کنند. در حالیکه خودشان با افراط، منابع سازمانی را هدر می دهند. اگرچه نفاق در سازمانها وجود دارد، اما ساختار و اثرات واقعی آن واضح نیست. سادات حسینی (۱۳۹۴) در پژوهش خود دو بعد نفاق فردی و سازمانی را برای نفاق در سازمان شناسایی کردند.
به منظور سنجش و ارزیابی نفاق در سازمان می توان از پرسشنامه ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۳۳ گویه و ابعاد نفاق سازمانی (دارای خرده مقیاس های نفاق مدیریتی، ضعف قانون سالاری، نفاق سازمانی و رفتارهای سیاسی می باشد) و نفاق فردی (نیز دارای خرده مقیاس های نفاق اخلاقی، رفتارهای بین فردی و روابط غیررسمی می باشد) میباشد که از پژوهش معتبر سادات حسینی (۱۳۹۴) استخراج شدهاند. روایی و پایایی این پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفته است.