بالندگی سازمانی: کوششی است برنامه ریزی شده؛ فراگیر در سازمان؛ کارگردانی شده از رده بالای سازمان؛ که هدف آن بالابردن اثربخشی و تندرستی سازمان از راه دخالت های برنامه ریزی شده در فراگردهای سازمانی، با بهره گرفتن از دانش علوم رفتاری است. فرنچ و بل (۱۹۸۴) بالندگی سازمانی را کوششی بلند برد برای بهگشت فراگردهای تازه گردانی و دشواری گشایی سازمان، به ویژه از راه کارگردانی اثربخش تر فرهنگ سازمانی می دانند و بکها می گوید بالندگی سازمانی کوششی است برنامه ریزی شده؛ فراگیر در سازمان؛ کارگردانی شده از رده بالای سازمان؛ که هدف آن بالابردن اثربخشی و تندرستی سازمان از راه دخالت های برنامه ریزی شده در فراگردهای سازمانی، با بهره گرفتن از دانش علوم رفتاری است. بنیس (۱۹۹۴)؛ نیز معتقد است که بالندگی سازمانی یک پاسخ به دگرگونی است، یک راهبرد پیچیده آموزشی است برای دگرگون کردن باورها، نگرش ها، ارزش ها و ساختار سازمان ها تا آنکه آنها بتوانند فن شناسی ها، بازارها، چالش های تازه را بپذیرند و همچنین با آهنگ گیج کننده دگرگونی بهتر سازگاری پیدا کنند. و بالاخره اینکه کونتز، اودانل و یهریخ بالندگی سازمانی را یک رویکرد منظم، منطقی، به هم بافته، یکپارچه و بالندگی یازمانی برای گشودن دشواری هایی که کارآمدی عملی سازمانی را در همه رده ها کاهش می دهد، طراحی می شود.
به منظور سنجش و ارزیابی بالندگی سازمانی می توان از پرسشنامه ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۳۷ گویه و ابعاد شایستگی حرفهای، بازبودن و شفافیت، توانایی تغییر، شمول و مشارکت با یکدیگر، بازخورد درونی و بیرونی، پرورش و بهسازی و ساختار سازمانی میباشد که از پژوهش معتبر کاظمی کیا (۱۳۹۷) استخراج شدهاند. روایی و پایایی این پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفته است.