در هر مقطعی از تاریخ رویکرد جامعه نسبت به افراد معلول متفاوت بوده، گاهی آنها سربار جامعه و گاهی قابل ترحم شناخته میشدند. بااینحال، نگرش افراد بدون ناتوانی نسبت به افراد معلول اغلب منفی بوده است؛ زیرا آنها با توصیف افراد عادی از انسان زیبا، جذاب و سالم تفاوت دارند. افراد معلول بر این باورند که علاوه بر معلولیت، بار دیگری را نیز به دوش میکشند؛ زیرا افراد بدون ناتوانی هنگام برخورد با آنها، نمیدانند چگونه با آنها برخورد کنند و عواطف و رفتارهای مختلفی را نشان میدهند. بسیاری از موانعی که افراد معلول با آن مواجه هستند، مربوط به نگرش جامعه نسبت به آنهاست. درصورتیکه نگرش افراد جامعه نسبت به آنها مثبت باشد، بهتر میتوانند در جامعه تلفیق شوند، اعضای خانواده و دوستان بیشتر آنها را میپذیرند و نیز فرصتهای شغلی بیشتری برای آنها فراهم میشود؛ اما وقتی نگرش جامعه نسبت به آنها منفی باشد، این امر بهطور جدی، مانع ورود آنها به جامعه میشود و آسیب کارکردی خاص آنها را به معلولیت خانوادگی، اجتماعی و شغلی بزرگتری تبدیل میکند. برای تغییر محدودیت ثانویه که همان نگرش منفی جامعه نسبت به افراد دارای ناتوانی است، ابتدا باید تصویر روشنی از مفهوم و ساختار نگرش نسبت به افراد معلول داشته باشیم، این دانش میتواند به درک بیشتر تعاملات افراد معلول با دیگران کمک کند، همچنین استخراج ابعاد پاسخ منفی نسبت به معلولیت میتواند زمینه را برای طراحی و اجرای مداخلات مناسب و نیز ساخت ابزارهایی برای ارزیابی اثربخشی آن فراهم کند.
به منظور سنجش و ارزیابی نگرش نسبت به افراد معلول می توان از پرسشنامه ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۲۳ گویه و سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری میباشد که از پژوهش معتبر فیندلر و همکاران (۲۰۰۷) استخراج شدهاند. روایی و پایایی این پرسشنامه در مطالعه ای در سال ۱۳۹۵ مورد تأیید قرار گرفته است.