اصطلاح فراشناخت برای اولین بار در ادبیات پردازش اطلاعات توسط فلاول (۱۹۷۶) مطرح گردید که به اعتقاد وی، فراشناخت شامل توانایی فرد در آگاهی از فرایندهای شناختی خود و یا پیامدهای ناشی از این فرایندها و پردازشها میباشد. به نظر وی فراشناخت شامل بازبینی فعال و تنظیمهای متعاقب و هماهنگی در فعالیتهای پردازش اطلاعات است. فلاول و میلر (۱۹۹۸) فراشناخت را به عنوان آگاهی از این که فرد چگونه یاد میگیرد، آگاهی از چگونگی استفاده از اطلاعات موجود برای رسیدن به یک هدف، توانایی قضاوت درباره فرایندهای شناختی در یک تکلیف خاص، آگاهی از این که چه راهبردهایی را برای چه هدفهایی مورد استفاده قرار دهد، ارزیابی پیشرفت خود در حین عملکرد و بعد از اتمام عملکرد، تعریف کردهاند.
به منظور سنجش آگاهی فراشناختی می توان از پرسشنامه ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۵۲ گویه و ابعاد دانش فراشناختی (بیانی، روشی و شرطی) و تنظیم شناختی (برنامهریزی، سازماندهی و مدیریت اطلاعات، نظارت، راهبردهای حل مشکل و ارزشیابی) میباشد که از پژوهش معتبر شراو و دنیسون (۱۹۹۴) استخراج شدهاند. روایی و پایایی این پرسشنامه در مطالعه ای در سال ۱۳۹۳ مورد تأیید قرار گرفته است.