بلوغ سازمانی، توانایی حفظ یا توسعه عملکرد در بلند مدت و نتیجه تداوم و رضایت ذی نفعان سازمان در طول زمان است. بلوغ سازمانی میسر نخواهد شد، مگر آنکه سازمان بتواند تغییرات محیطی خود را شناسایی نماید و از آن تغییرات در جهت به روز آوری برنامه های راهبردی و چشم انداز خود استفاده کند. برای دستیابی به بلوغ سازمان باید بطور مداوم تغییرات عوامل محیطی را مورد پایش قرار دهد. بلوغ سازمانی بسان خط کشی است که اقدامات و فرآیندهای سازمانی را سنجیده و در سطوح مختلف دسته بندی می کند. این سطوح در واقع منشور راهنمایی را می ماند که سازمان ها را در رتبه بندی فرآیندهای مهم کاری یاری می رساند. در واقع هر سازمانی با ارزیابی فرآیندهای مختلف در حوزه های مرتبط با ماموریت اصلی اش در می یابد تا چه اندازه در آن فرآیند توانمند است و آیا به بلوغ سازمانی در آن فرآیند رسیده است یا خیر. پس در واقع بلوغ سازمانی به اندازه ای که یک سازمان صراحتا و بدون تناقض، اقدامات و فرآیندهای مستند شده، مدیریت شده، اندازه گیری شده و کنترل شده را در سطوح مختلفی طبقه بندی کرده و پیوسته بهبود می دهد، اشاره دارد. بلوغ فرآیندهای سازمانی از طریق ارزیابی ها اندازه گیری می شود.
بلوغ سازمانی مولفه ای است که از طریق استاندارد سازی در به کارگیری دانش، مهارت، تکنیک و روش های صحیح ارزیابی و مدیریتی سازمان ها را قادر می سازد تا از طریق خود ارزیابی به ثبات و موفقیت و پیشی گرفتن از رقبا دست یابند.
به منظور ارزیابی بلوغ سازمانی می توان از پرسشنامه ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۳۵ گویه و ابعاد کارگزینی، ارتباطات و هماهنگی، محیط کار، مدیریت عملکرد، آموزش و توسعه و نظام جبران خدمات میباشد که از پژوهش معتبر کورتیس (۲۰۰۳) استخراج شدهاند. روایی و پایایی این پرسشنامه در مطالعه ای در سال ۱۳۹۶ مورد تأیید قرار گرفته است.