پرسشنامه سنجش اعتماد موسسه ای

پرسشنامه سنجش اعتماد موسسه ای

در سال‌های اخیر اهمیت سرمایه اجتماعی به مثابه یک دارایی نامشهود سازمانی، مورد توجه علاقه‌مندان مباحث سازمان و مدیریت قرار گرفته است. پرداختن اغلب پژوهشگران سازمان به این مقوله بیانگر نقش انکارناپذیر سرمایه اجتماعی در موفقیت سازمان‌هایی است که می‌خواهند در محیط‌های متلاطم امروزی به موجودیت خود ادامه دهند. گوشال و ناهابیت  (۱۹۹۸) معتقدند که سرمایه اجتماعی در یک سازمان عبارت است از روابط مبتنی بر اعتماد در چهار بعد: بین همه کارکنان سازمان؛ بین کارکنان و واحدهای سازمانی؛ بین واحدهای سازمانی با هم؛ بین خود سازمان با سایر سازمان‌هایی (ذینفعان بیرونی). همچنین پژوهشگران در یک اجماع عمومی چهار عنصر را که سرمایه اجتماعی یک سازمان را می‌سازند شناسایی کرده‌اند که عبارتند از: روابط اجتماعی (یعنی اینکه افراد چگونه با هم کنار می‌آیند)؛ شبکه‌های اجتماعی (سهولت برقراری ارتباط افراد با دیگران)؛ اعتماد (آیا افراد به هم اعتماد دارند)؛ منابع (آیا افراد تمایل به مشارکت و تسهیم منابع دارند).

مفهوم اعتماد از جمله مفاهیمی است که از سوی صاحب‌نظران رشته‌های علمی مختلف، مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. بسیاری از پژوهشگران بسته به موضوع تخصصی خود، اعتماد را به گونه‌ای خاص تعریف کرده‌اند. در واقع آنها موضوع مشابهی را از رویکردهای مختلف مورد بررسی قرار داده‌اند، که هر یک بر جنبه‌های خاصی از مفهوم اعتماد تمرکز دارد. این مشکل «همگرایی» نامیده می‌‌شود و به معنای این است که اعتماد شامل تعریف‌های مفهومی متنوعی است و ادبیات آن دربرگیرنده‌ی تصویر گیج‌کننده‌ای از چیستی اعتماد است.

این امر خود منجر به ارائه‌ی تعریفی ناقص از سازه‌ی اعتماد شده است. لذا با وجود اینکه اعتماد مفهوم مهمی برای مطالعه می‌باشد ولی موضوعی است که تفسیر و تعبیرهای متفاوتی دارد. پورتر و همکاران (۱۹۷۵) معتقدند که اعتماد شبیه اتمسفر است، به طور گسترده درباره‌ی آن صحبت می‌شود، برای سازمان‌ها حیاتی می‌باشد، ولی هنگامی که زمان تعریف دقیق آن در حوزه‌ی سازمان می‌رسد، دچار ابهامات زیادی می‌شود.

لویس و وایگرت  (۱۹۸۵) چندگانگی تعاریف اعتماد در ادبیات را ناشی از دو دلیل می‌دانند: اول اینکه اعتماد مفهومی انتزاعی بوده و گاهی اوقات با مفاهیمی چون معتبر بودن، قابلیت اعتماد  یا اطمینان  مترادف گرفته می‌شود. بنابراین برای تعریف این واژه و تمایز بین اعتماد و مفاهیم وابسته به آن برای پژوهشگران چالش‌هایی ایجاد شده است. دوم اینکه اعتماد مفهومی چندوجهی است و دارای ابعاد مختلف ادراکی، حسی و رفتاری می‌باشد.

یکی از این ابعاد اعتماد موسسه ای یا غیرشخصی است. یکی از مشکلات اصلی مرتبط با اعتماد غیرشخصی این است که عقاید بسیار متفاوتی وجود دارد مبنی بر اینکه آیا مفهوم به «موضوع یا شیء» مورد اعتماد اشاره دارد یا به «محیطی» که روابط اجتماعی افراد در آن [محیط] قرار دارند. در مورد اول، گفته می‌شود که افراد «به» نظام‌های فرهنگی یا قواعد سازمانی اعتماد دارند. در مورد دوم، افراد «با توجه به» ترتیبات ساختاری اطرافشان که آنها را احاطه کرده است به یکدیگر اعتماد می‌کنند. مشخص است که این دو مفهوم بسیار متفاوت می‌باشند.

اعتماد موسسه‌ای به مورد اول اطلاق و مورد دوم تحت عنوان اعتماد بین‌فردی لحاظ می‌گردد (که پرسشنامه مربوط به آن به صورت رایگان در سایت قرار گرفته بود). به عبارت دیگر اعتماد افراد به نظام‌های سازمانی بعد غیرشخصی را پوشش می‌دهد. از طرف دیگر ترتیبات ساختاری و محیطی پیرامون افراد که منجر به ایجاد نوعی احساس مثبت در فرآیند اعتماد می‌گردد بعد اعتماد بین‌فردی را پوشش می‌دهد. بنابراین اعتماد مؤسسه‌ای عبارت است از یک حالت روانی که بر مبنای انتظارات مثبت هر عضو سازمان از خط‌مشی‌ها، سیاست‌ها، مأموریت، رهبری و … در سازمان به وجود می‌آید.

به منظور ارزیابی و سنجش اعتماد مؤسسه‌ای می توان از پرسشنامه‌ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۱۵ گویه می‌باشد که در رابطه با ابعاد دو‌گانه اعتماد موسسه‌ای (اطمینان هنجاری و اطمینان ساختاری) از نظر کاستیگان و همکاران استخراج شده‌اند و روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفته‌اند.