هوش استراتژیک: هوش استراتژیک به عنوان جمع آوری، پردازش، تجزیه و تحلیل و انتشار اطلاعات که ارتباط زیادی با تصمیمهای استراتژیک دارد بیان شده است (بایی، ۱۳۹۴). حاصل هوش استراتژیک، رهبری استراتژیک است. رهبری استراتژیک، فرآیندی است برای اثرگذاری بر موفقیت مطلوب چشمانداز که به وسیله رهبران مورد استفاده قرار میگیرد و با تأثیرگذاری بر فرهنگ سازمانی، تخصیص منابع، هدایت از طریق سیاستگذاری و اجماع بر سر محیط جهانی پیچیده، مبهم و غیرقابل اطمینان همراه است. به طور کلی شاخصهای هوش استراتژیک را میتوان به این شرح عنوان کرد: ۱) آیندهنگری ۲) بینشاجتماعی ۳) همافزایی سازی ۴) آینده سازی ۵) کلگرایی ۶) نگرش فلسفی ۷) قدرت تشخیص ۸) قدرت پیشبینی ۹) استنباط ابهام ۱۰) سازگاری ۱۱) تحلیل ذهنی ۱۲) یکپارچه سازی ۱۳) کارآفرینی. از نظر گاردنر بصیرت به احساسهای خود در همان زمانی که جریان دارند، مهار احساسهای خود (قدرت خود آرام بخشی در جریان حوادث به منظور تصمیمگیریهای درست)، تنظیم روابط با دیگران، خودانگیختهساز و بصیرت نسبت به احساسهای دیگران از ابعاد هوش درون فردی مربوط هستند (عبداللهی، ۱۳۹۱). مدل هوش استراتژیک یک ابزار عملی است که فاکتورهای ذهنی، اخلاق، توانایی حل مسئله، قضاوت موقعیتی، تفکر خلاق و خودیادگیری را برای اندازه گیری هوش استراتژیک شکل میدهد (گوایچارد، ۲۰۱۱).
به منظور بررسی هوش استراتژیک می توان از پرسشنامه ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۲۳ گویه و چهار بعد هوش هیجانی، خلاقیت و نوآوری، دانش و دانایی و هوش عملی میباشد که از پژوهش معتبر گوایچارد ( ۲۰۱۱) استخراج شدهاند. روایی و پایایی این پرسشنامه در مطالعه ای در سال ۱۳۹۴ مورد تأیید قرار گرفته است.