کلیشه سازی بدن ایده آل اشاره دارد به وسعتی که افراد به صورت شناختی با ایده آل های تعریف شده اجتماع برای لاغری اشتغال فکری دارند (تامپسون و همکاران، ۲۰۰۲). بسیاری از نظریه پردازان افزایش اختلال های تغذیه در سال های اخیر را ناشی از تاکید برلاغری و ارزنده سازی آن در جوامع غربی می دانند (دادستان،۱۳۸۲). استانداردهای غربی جاذبه زنانه در خلال تاریخ تغییر کرده اند و در حال حاضر برای هیکل های باریک و ظریف مزیت قائل اند بازخوردهای مختلف گروههای فرهنگی- اقتصادی و اقلیتها نسبت به لاغری، تفاوتهای فرهنگی چشمگیر در قلمرو اختلال های تغذیه را تبیین می کند. در دهه های اخیر، زنان سفید پوست طبقه مرفه اقتصادی- اجتماعی آمریکا، بیش از افراد طبقه غیر مرفه نسبت به مساله لاغری و رژیم غذایی توجه دارند و اختلال های تغذیه ای نیز در آن ها بیشتر است. اما چند سالی است که تاکید بر لاغری و رژیم غذایی مورد توجه همه طبقات و اقلیت های نژادی قرار گرفته و در نتیجه فراوانی اختلال های تغذیه از افزایش چشم گیری برخوردار شده است(روزن و همکاران). تفاوت فراوان اختلالهای تغذیه در زنان و مردان را نیز می توان با توجه به مسائل فرهنگی توجیه کرد. تاریخ نشان می دهد که جوامع مختلف همواره برای وضع ظاهری زنان اهمیت بیشتری قائل بوده اند و همین امر موجب شده تا زنان توجه بیشتری نسبت به لاغری نشان دهند و تمایل بیشتری به حفظ یک رژیم غذایی داشته باشند و در نتیجه، آسیب پذیری افزون تری را در برابر اختلال های تغذیه نشان دهند (دادستان، ۱۳۸۲).
به منظور سنجش تفکرات کلیشه ای و قالبی در مورد بدن ایده آل می توان از پرسشنامه ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۶ گویه میباشد که از پژوهش معتبر استیک و گراس (۱۹۹۸) استخراج شدهاند. روایی و پایایی این پرسشنامه در مطالعه ای در سال ۱۳۹۲ مورد تأیید قرار گرفته است.
