کیفیت زندگی عبارت است از ارزیابی و ادراک افراد از وضعیت زندگیشان بر اساس بافت فرهنگی و نظام ارزشی و موقعیتی که در آن زندگی میکنند و ارتباطی که این عوامل با انتظارات، اهداف، معیارها و علایق شخصی آنان دارد. در دهههای اخیر اررزیابی و سنجش کیفیت زندگی در حیطههای مختلف متداول شده است (حدادی، ۱۳۹۳). تعداد زیادی از محققان بر این نکته تاکید دارند که اگر کیفیت آموزشی افزایش یابد باید دیدگاههای فراگیران از کیفیت زندگی در دانشکده بررسی شود. هنگامیکه دیدگاههای فراگیران از کیفیت زندگی کلاسی دنبال شود، محققان مختلف بر روی تنوع ابعاد مختلف از عملکرد دانشجویان در دانشکده تاکید میکنند که شامل ابعاد علمی و اجتماعی است. در حالی یک ارزیابی سنتی از کیفیت آموزش در اصطلاح پیشرفت تحصیلی فرگیران وجود دارد که بطور ویژه باعث اثربخشی میشود (سان کانگ، ۱۹۹۹). پژوهشهای زیادی در زمینه کیفیت زندگی کلاسی و تأثیرات آن توسط آینلی و همکاران (۱۹۹۱)، چارچ و همکاران (۲۰۰۹) و دیگر پژوهشگران صورت گرفته که همگی حاکی از آن است که کیفیت زندگی فراگیران در ماندن آنها در دانشکده، نگرش آنها درباره دانشکده رفتن، موقعیت تحصیلی، سطوح پیشرفت تحصیلی، پذیرش مسئولیت و تعهد در قبال تکالیف، بروز رفتارهای نابهنجار، بهداشت و سلامت روان فراگیران، اختلالات سلوکی و نشانگان افسردگی ارتباط دارد.
به منظور سنجش کیفیت زندگی کلاسی فراگیران نسبت به درس می توان از پرسشنامه ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۳۹ گویه و هفت شاخص رضایت کلی، عاطفه منفی، مدرس، همبستگی اجتماعی، فرصت، موفقیت و ماجرا میباشد که از پژوهش معتبر اینلی و بورک (۱۹۹۲) استخراج شدهاند. این پرسشنامه با اندکی تغییر در گویههای آن برای سنجش کیفیت زندگی کلاسی در دانشگاه مناسبسازی شده است. روایی و پایایی این پرسشنامه در پژوهش های متعددی در ایران مورد تأیید قرار گرفته است.