پرسشنامه گرایش به کار آفرینی – هاگس و مورگان (۲۰۰۷)

پرسشنامه گرایش به کار آفرینی – هاگس و مورگان (۲۰۰۷)

گرایش به کارآفرینی: یکی از دیدگاه های مهم که فرایند کارآفرینی را به استراتژیهای سازمان پیوند می دهد، گرایش به کارآفرینی است. بر اساس این دیدگاه، هر سازمان می تواند در طیفی از منفعل یا محافظه کار تا فعال یا کارآفرین  قرار گیرد. زمانی که سازمان فعال است، در استراتژی های سازمانی اش، نوآوری، ابتکار عمل و پیشتازی و نیز ریسک پذیری را در نظر می گیرد و در مقایسه با سازمان های منفعل، تأکید بیشتری بر شناسایی، ارزیابی و بهره برداری از فرصت ها می کند. میلر (۱۹۸۳) معتقد است سازمان هایی که استراتژی گرایش به کارآفرینی دارند، دارای ویژگی هایی نظیر نوآوری در بازار و محصول، ریسک پذیری و ابتکار عمل می باشند که این امر، نقش اصلی را در کسب جایگاه استراتژیک سازمان در محیط رقابتی ایفا می نماید.

فراگیرترین تعریفی که از گرایش کارآفرینانه وجود دارد توسط میلر ارائه شد، وی معتقد بود که اگر یک شرکت دائما نوآوری هایی در محصولات خود ارائه نموده، ریسک پذیر باشد و نیز رفتار، فعالانه ای از خود بروز دهد؛ این شرکت گرایش به کارآفرینی دارد. طرفداران کارآفرینی محوری نشان دادند سازمان هایی که به طور کارآفرینانه ای اقدام می کنند بهتر می توانند فعالیت های خود را در محیط های رقابتی پویا تنظیم کنند و در نتیجه، اثرات مثبتی روی عملکرد سازمان دارند. همچنین سازمان ها باید با تشخیص و بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه ناشی از تغییرات محیطی نه تنها بقا، بلکه رشد خود را نیز تضمین کنند. در یک تعریف گرایش به کارآفرین به عنوان ورود به بازارهای جدید از طریق ارائه خدمات و محصولات جدید بالاتر از حد متوسط، تعریف شده است.

به منظور سنجش و ارزیابی گرایش به کار آفرینی می توان از پرسشنامه ای که فراهم شده است استفاده کرد. این پرسشنامه دارای ۱۸ گویه و ابعاد استقلال، پیشگامی، نوآور بودن، ریسک پذیری و سلطه جویی رقابتی می‌باشد که از پژوهش معتبر هاگس و مورگان (۲۰۰۷) استخراج شده‌اند. روایی و پایایی این پرسشنامه در مطالعه ای در سال ۱۳۹۶ مورد تأیید قرار گرفته است.